زندگي معماي ساده اي است.
عشق معمايي ساده تر...
من يک معمام شايد ساده ترين و راحت ترين معماي اين دنيا؟
چه کسي گفت روز روشن است؟
من ثابت مي کنم که شب روشن تر از هر نوري است!
اگر در چشم خورشيد نگاه کني دنيا برايت سياه ميشود؟آيا ذات خورشيد سياه است؟
چه کسي گفت آسمان آبي است؟؟؟
چه کسي گفت دليل افتادن سيب جاذبه زمين است؟
چه کسي گفت مد آب از ماه است؟
چه کسي گفت سوسو زدن ستارگان از فاصله بسيار دور است؟

زندگي معماي ساده ايست عشق معمايي ساده تر...من همينم يک انسان.

و به خورشيد ايمان دارم.ولي خورشيد من آن خورشيد آسمان نيست.به چشمانت که مينگرم غرق در سياهي چشمانت دنيا سريعتر ميچرخد بي خبر..
غرق در همان سياهي ,ماه احساست زندگي ام  را روشن مي کند.در همان شب تو برگ مي شوي براي شاخه هاي درخت عشقم و زير نور ماهت "بودن "را تنفس ميکنيم.
.
هر آنجا که باشي آسمان رنگ تو مي شود.دلخوش باش هميشه ,که هر آن آسمان آبي باشد.
مي دانم غروب که مي شود دلت مي گيرد آخر آسمان رنگ دل توست!من هم غمگين کنار تو مينشينم صداي دريا از پايين صخره شنيده مي شود.دنبال راهي مي گردم که غمهايت را در آغوش من خالي کني و يکبار ديگر براي من بخندي.
چشمانت را ميبندم.آسمان دلت تاريک مي شود.

نمایش بزرگ ماه و ستارگان را مي خوانم.آهسته مي گويم چشمانت را باز کن.ستارگان ميرقصند و ماه آهنگ سکوت جاري مي کند در نفسهايمان.
...
در تعجبي پر لبخند نگاهم مي کني و دستانت را گره ميزني در تنه احساسم.0
دستانت را ميگيرم.مي ايستيم چشم دريا به تو مي افتد و در ديوانگي عجيب تلاطم احساسش را  رخ مينماياند و خود را در سختي بسيار از صخره ها بالا ميکشد...
پر اضطراب به چشمانت مي نگرم  وتو در گوشم زمزمه ميکني:من تا ابد فقط  عشق تو ام.
انگار کسي دنيا را به من هديه کند به سوي خانه خوش خوشان باهم قدم ميزنيم.
چند روزي بود که در فکر هديه اي بودم تکيه داده بودم به درخت آشناي قديمي...درخت گفت:آن هديه که عشق آدم را زنده کرد سيب بود و ديگر چيزي نگفت...
...
در تبسمي مرموز از اين فکر خوشم امد.درخت پير خم شد و سيبي در دستانم افتاد.
زمين حسود نباش!!!جاذبه عشق بيشتر از تو بود! کسي به اشتباه گفت سيب از جاذبه زمين افتاد و همه قبول کردند بدون پرسش؟.
اما يکي راست گفت که زمين گرد است.ابتدا و انتها يکي است
.
در همين افکار يه سوي تو ميدويدم...سيب را در پشت دستانم پنهان کردم به تو که رسيدم
 شادان گفتم :سلام! تو جاذبه حرکت  مني!تو يه سيب هستي که عشق رو زنده ميکني...
تو لبخند زدی..خدا لبخند زد...سیب لبخند زد و من....